تو؛ در مســافتِ بارانی و غم، درشکه ای از اشک است…●♪♫
و اشک، شیهه ی کوتاهی… من و تو، آخورمان مرگ است!●♪♫
از این درشکه، بیا پایین..! تو نیز شیهه بکش، گاهی!●♪♫
بتــاز! گله ی اکسیژن و راه مال رویی، چیزی… به سمتِ پنجره پیدا کن…●♪♫
شعر : حسین صفا
هوای حبس، نفس گیر است… بتاخت! قفلِ مرا وا کن… بتاز! ای که پُر از راهی…●♪♫
منم که لک لک غمگینی؛ به روی دودکشت هستم…●♪♫
منم که ماهی دریای بلندِ مویِ مِشَت هستم…●♪♫