اهو چشاش از مهربونی لب بلبه
رنگ چشاش رنگ تن پوست شبه
ولی تو چشات یه جور دیگس
همونیکه نگات میگس
ولی تو چشات مثه اینه توش نم نم بارون زده خیسه
رنگرز اومده با پر قو از سر نو قصه ی عشقو بنویسه
معصومه تر از چشم تو چشمای درشت اهوی تو در و دشته
اما بخدا اینهمه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته
اون نکشته