بیا با دستای هم پل ببندیم که رد شه قاصد از رودخونه هامون
که رد شه قاصد از رودخونه هامون قفلای خونی صندوقچه ی ما
هزارون ساله گم کرده کلیده بیا با قلبامون رستم بسازیم
که اون که دشمن،دیو سفیده بیا گلخونه کن ویرونه ها رو
که قمری جای زاغا رو بگیره نمیخوام گلدون مادربزرگم
رو طاقچه از بوی غربت بمیره رو طاقچه از بوی غربت بمیره