loading...

کلاچای موزیک

تو در مسافتِ بارانیو غم درشکه‌ای از اشک استو اشک شیهه‌ی کوتاهی من و تو آخورمان مرگ استازین درشکه بیا پایینتو نیز شیهه بکش گاهی زمینِ گرد چه می‌خواهدبه جز به گرد تو چرخیدنسپس به سوی

♥حسـ ــین♥ بازدید : 784 پنجشنبه 16 شهریور 1402

تو در مسافتِ بارانی
و غم درشکه‌ای از اشک است
و اشک شیهه‌ی کوتاهی

من و تو آخورمان مرگ است
ازین درشکه بیا پایین
تو نیز شیهه بکش گاهی

زمینِ گرد چه می‌خواهد
به جز به گرد تو چرخیدن
سپس به سوی تو غلتیدن
سپس به پای تو افتادن

توانِ این همه در من نیست
مرا ببخش اگر ماهی
*
آهای بینی سربلا!
ازین درشکه بیا پایین
به من بچسب همین الان
مرا ببوس همین حالا
که زندگی دو سه نخ کام است
و عمر سرفه‌ی کوتاهی
*
همیشه هرگزم از نیلی
همیشه قرمزم از سیلی
و گاهی از همه قرمزتر
و گاهی از همه هرگزتر

مرا ببخش اگر هرگز
مرا ببخش اگر گاهی

منم که لک‌لکِ غمگینی
به روی دودکشت هستم

منم که ماهیِ دریای
بلندِ مویِ مشت هستم

منم که طعمه‌ی قلابم
مرا شکار کن ای ماهی!
*
منم شکار،شکارم کن
سپس ببوس و بچرخانم
سپس بچرخ و ببوسانم
سپس((چه‌کار)) ((چه‌کار))م کن
((چه‌کار)) هر چه تو میخواهی‌ست
بخواه آن‌چه که می‌خواهی
*
من و تو اول‌مان آه است
اگر که آخرمان مرگ است

من و تو خواهرمان آه است
اگر برادرمان مرگ است

عجول باش اگر مرگی
عمیق باش اگر آهی
*
رسولِ حرف زدن با من!
برای مومنِ اندوهم
تو سر پناه‌ترین غاری

امامِ گوش به من دادن!
برای رازنگه‌داری
تو سربه‌مُهرترین چاهی

بتاز گله‌ی اکسیژن!
و راه مالرویی چیزی
به سمت پنجره پیدا کن

هوای حبس نفس‌گیر است
به تاخت قفل مرا واکن

بتاز ای که که پر از راهی!
*
منی که از تو نمی‌افتم
به اسبِ تشنگی‌ات گفتم:

در این مسافت طولانی
تو در شفاعتِ بارانی
و غم درشکه‌ای از ابر است
و ابر شیهه‌ی کوتاهی
...حسین صفا...







اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو