یادت میاد که اون روز لبه ساحل تو شنها بازی میکردی
سر یه بوسه با هم شرط می بستیم
توی دریا ریگ اندازی می کریدم
افسوس که گذشته دیگه بر نمی گرده
افسوس که گذشته دیگه بر نمی گرده
با انگشتام روی شن ها می نوشتم دوست دارم
دوست دارم
همیشه رو نوشته هام شن می پاشیدی
می گفتی دیگه دل بچّه نمی شه
افسوس که گذشته دیگه بر نمی گرده